سرزمین فریاد های خاموش

به گزارش باتسک، جنوب کرمان، این جا آب نیست، برق نیست، توالتی هم وجود ندارد. آدم ها برای خلاص شدن کمی دورتر از کپر خود، روی کپه ای خاک خود را راحت می نمایند. تن و صورت شان ماه به ماه هم رنگ آب نمی بیند. برای همین است که بیماری زیاد است. قارچ و بیماری های فراوان پوستی.

سرزمین فریاد های خاموش

دختر ها با مو های بلند و کوتاه تصوری از شانه ندارند. هیچ مویی صبح به صبح شانه نمی خورد، بافته نمی گردد. این جا زن و مرد فقط رنج های خود را می بافند. این جا دهان همه آدم ها بوی گرسنگی می دهد و پسر های 12-11 ساله، شلوار های گشاد پدر های خود را با طناب روی کمرشان سفت می نمایند. این جا وصله بیداد می نماید. تن هیچ کس لباسی نیست که وصله ای نداشته باشد. لباس ها چنان کهنه است که می توان نخ های تاروپود را یک به یک شمرد. نام ها عوض می شوند و آدم ها یکی هستند. از مسافتی به مسافتی دیگر. این جا همه چیز تکراری است.

کپرنشینان اگر خیلی خوشبخت باشند، بلدی پیدا می نمایند تا از تیر چراغ برق برای شان رشته ای نور بیاورد.

داشتن لامپ های 20وات خوشحالی بزرگی است. زن ها این جا زیر همین نور روی تکه پارچه ها سوزن دوزی می نمایند. هر سوزن دوزی حدود 3-2 ماه زمان می برد و مرد ها هر وقت گذرشان به شهر بیفتد صد تا 120 تومان می فروشند تا برای بچه ها بتوانند دمپایی بخرند. این جا اغلب بچه های کوچک چیزی برای پا کردن ندارند و روی خاک پابرهنه راه می فرایند.

عکاس: مجید حق دوست/ نورفتو

منبع: فرارو
انتشار: 23 مرداد 1404 بروزرسانی: 23 مرداد 1404 گردآورنده: batask.ir شناسه مطلب: 3062

به "سرزمین فریاد های خاموش" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سرزمین فریاد های خاموش"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید